فیلمهای کیت بکینسیل

داستان درباره‌ی اِیوری گریوز است که توسط تروریست‌ها تحت اخاذی قرار می‌گیرد تا برای نجات همسر ربوده‌شده‌اش به کشور خود خیانت کند.mor

این داستان درباره پدری است که پس از گذراندن دوازده سال در زندان، به دنیای آزاد بازمی‌گردد و برای بازسازی رابطه با دختر و نوه‌اش مبارزه می‌کند. او با چالش‌های زیادی روبرو می‌شود، از جمله تلاش برای اثبات خودش به خانواده‌اش و جامعه. فیلم به بررسی تلاش‌ها، امیدها و مقاومت او در مسیر ایجاد رابطه‌ای جدید و معنی‌دار با عزیزانش می‌پردازد. این داستان نشان‌دهنده قدرت عشق و اراده انسانی در مواجهه با چالش‌های بزرگ زندگی است.

فیلم در مورد یک روزنامه‌نگار بدشانس است که با یک بیمار روانی که اخیرا آزاد شده روبرو می‌شود که شبیه یک ستاره سینمای بد رفتار است. حال این روزنامه‌نگار که به فرصتی مناسب دست پیدا کرده است، بیمار روانی را به یک فیلم دعوت کرده و ستاره جدیدی از او خلق می‌کند. اما شهرت و ثروت آن چیزی نیست که آن‌ها می‌خواهند داشته باشند و…

یک بادیگارد با مشکلی جزئی در مدیریت خشم که آن را با کمک یک جلیقه پر از الکترودهایی که به خودش شوک وارد می‌کند تا زمانی که احساس خشونت می‌کند، کنترل می‌کند.

کمدین ریکی جرویز به شدت هالیوود را مورد تمسخر قرار می‌دهد و ریاکاری آن‌ها را افشا می‌کند.

جستجوی یک زن برای کشف ناپدید شدن مرموز شوهرش او را به کنگو می‌برد، جایی که مجبور می‌شود حقیقت آنچه برای مردی که دوستش داشت اتفاق افتاده است را بیابد.

جوانی به نام توماس وب پس از انکه از دانشگاه فارغ التحصیل میشود و به یک آپارتمان می رود، با فردی دوست میشود که نسبت به دنیا دید خوبی ندارد و ...

قسمت بعدی از فرنچایز پرفروش "دنیای زیرین: جنگ‌های خون" داستان سلن (کیت بکینسیل)، شکارچی مرگ خون‌آشام‌ها را دنبال می‌کند که در برابر حملات شدید از سوی قبیله لیکان‌ها و فرقه خون‌آشام‌هایی که به او خیانت کرده‌اند، مقاومت می‌کند. با تنها متحدانش، دیوید (تئو جیمز) و پدرش توماس (چارلز دانس)، او باید جنگ ابدی بین لیکان‌ها و خون‌آشام‌ها را متوقف کند، حتی اگر به قیمت فدای نهایی خود باشد.

معمار دانا، همسرش دیوید و پسرشان لوکاس برای شروع دوباره زندگی‌شان پس از مرگ دختر نوزادشان در یک حادثه تراژیک، به یک عمارت دورافتاده در حومه شهر نقل مکان می‌کنند. دانا صداهایی از زیر شیروانی می‌شنود و یک اتاق قفل شده پنهانی پیدا می‌کند. به زودی کلیدها را پیدا می‌کند و توسط روح شیطانی یک پیرمرد تعقیب می‌شود. او تحقیق می‌کند و می‌آموزد که خانه‌های روستایی قدیمی اتاق‌هایی به نام "اتاق‌های ناامیدی" داشتند که در آن کودکان معلول برای جلوگیری از شرمساری خانواده‌های سنتی قفل می‌شدند. علاوه بر این، ارواح مالک اصلی خانه، قاضی بلکر و دخترش هنوز در خانه گرفتار هستند. با این حال، فقط دانا قادر است آنها را ببیند و با آنها ارتباط برقرار کند و دیوید معتقد است که او دچار توهم شده است. وقتی قاضی بلکر جان لوکاس را تهدید می‌کند، دانا سعی می‌کند از او محافظت کند اما او مطمئن نیست که واقعیت چیست یا خواب و رویا.

داستان عشق و دوستی در دهه ۱۷۹۰ اتفاق می‌افتد و درباره بیوه زیبایی به نام لیدی سوزان ورنون است که برای فرار از شایعات رنگارنگی که در محافل اشرافی درباره روابطش منتشر شده، به ملک خانوادگی اقوام شوهرش پناه می‌برد. در حالی که در آنجا اقامت دارد، تصمیم می‌گیرد نه‌تنها برای خودش، بلکه برای دخترش فردریکا، که تمایلی به ورود به جامعه ندارد، همسر مناسبی پیدا کند.