سال ۱۸۹۹ است و کریستین، یک نویسنده جوان انگلیسی، به پاریس آمده تا انقلاب بوهمیایی را که بر زیر دنیای پر از مواد مخدر و فاحشههای شهر حاکم شده است، دنبال کند. و هیچ جایی در این زیر دنیای تاریک بیشتر از مولن روژ، یک کلاب شبانه، هیجان ندارد، جایی که مردان غنی و فقیر به تماشای رقصندگان میروند تا سرگرم شوند. اما برای کریستین، اوضاع به طور شوم تغییر میکند زمانی که رابطه عاشقانهای مرگبار با ستارۀ فاحشه کلاب، ساتین، شروع میکند. اما احساسات او همچنین مورد علاقه حامی کلاب، دوک، است. مثلث عشقی خطرناکی به وجود میآید، چون ساتین و کریستین سعی میکنند با همه مشکلات مبارزه کنند تا کنار هم بمانند، اما نیرویی که حتی عشق نمیتواند آن را شکست دهد، تأثیرات خود را بر ساتین میگذارد...