ال تپو تصمیم می‌گیرد تا در یک سفر بیابانی تحولی، با پسر شش‌ساله‌اش که باید توتم‌های دوران کودکی‌اش را دفن کند تا مرد شود، با استادان جنگجو روبه‌رو شود. ال تپو (که به معنی "مول" است) ادعا می‌کند که خداست، در حالی که لباس یک تیرانداز سیاه‌پوش به تن کرده و در حال رکاب زدن در یک سرزمین معنوی است که با نمادهای دینی غربی و شرقی باستانی آمیخته است. راه او از دهکده‌ای که توسط راهزنان قتل‌عام شده می‌گذرد، و ال تپو انتقام قتل‌عام‌شدگان را می‌گیرد، سپس به زور زن رهبر راهزنان، مارا، را به عنوان همسر خود می‌برد. راه سورئال ال تپو پر از خون، سکس و خوداندیشی است، در حالی که به شیاطین درون خود فکر می‌کند و سعی می‌کند کسانی را که با آنها مواجه می‌شود شکست دهد.